اس ام اس خون

بزرگ بیاندیشید ، از داستان های پند های مرد فرزانه داستان کوتاه
بازدید : 1738

بزرگ بیاندیشید ، از داستان های پند های مرد فرزانه داستان کوتاه

پند های مرد فرزانه 

بزرگ بیندیشید!

روزی مردی داخل چاهی سقوط کرد چون به محلی بیگانه قدم گذاشته بود.به شدت تلاش کرد تا خود را از چاه بیرون کشد اما هر چه بیش تر تلاش می کرد خسته تر و عضلات بدنش ضعیف تر می شدند.

با خود گقت:«نمی دانم چگونه باید خود را از اینجا نجات بدهم.شاید بهتر باشد اینجا با زندگی ام وداع کنمبه جای آنکه این همه درد و رنج بکشم و تلاشی بیهوده انجام دهم...»

درست همان موقع صدای فریادی به گوشش خورد،

کمک!کمک!کمک!

ادامه داستان در ادامه مطلب

ادامه مطللب
نویسنده :
تاریخ : چهار شنبه 3 دی 1393 ساعت : 21:3

داستان آموزنده و پند آموز زیبا از تو میترسیدم
بازدید : 2204

داستان آموزنده  و پند آموز زیبا از تو میترسیدم

از تو میترسیدم

بر اساس سرگذشت تارا از لندن

نویسنده یاسمن علوی

نشر کننده:مجله راه زندگی  و  اس ام اس خون

ما خانواده ی عجیبی بودیم!

خیلی گوشی گیر و درون گرا.با آداب و رسومی خاص که در واثع کسی را آدم حساب نمی کردیم و این ویژگی را طی سال های زندگی در یک کشور جدید،به هیچ عنوان از دست نداده بودیم.

اقوام من سالها پیش از تولدم به انگلیس مهاجرت کرده بودند.یک مهاجرت دسته جمعی و قبیله ای اما زندگی در یکی لز مدرنترین شهر های دنیا تغییری در شیوه ی زندگی شان ایجاد نکرده بود.به قول دوست،قورمه شبزیشان را به جای وطن در گوشه ی پایتخت بریتانیا درست می کردند.

مادربزرگ و عمه ی بزرگم که هیچ وقت انگلیسی یاد نگرفتند.یعنی نیازی نداشتند.در محله ی ما سوپر بقال و چقال همه فارسی فارسی حرف میزدند.

ادامه مطللب
نویسنده :
تاریخ : دو شنبه 1 دی 1393 ساعت : 20:24

داستان ما هر دو دزدیم(بر اساس واقعیت)
بازدید : 2320

داستان ما هر دو دزدیم(بر اساس واقعیت)

ما هر دو دزدیم

بر اساس سرگذشت آرتین

نویسنده شکیبا فروزش

بعضی آدما و واژه ها ، توی زندگی ما کلیدی و اصلی هستن .درست مثل نقش ائل فیلم هاومی شد از سیاهی لشگر ها،نقش های مکمل یا حاشیه ای صرف نظر کرد؛اما یه فیلم بدون نقش اول هیچه.

از زندگی شما خبر ندارم.اما نقش اصلی عمر من، نه مادر مهربان و دلسوزم بود و نه دختری که قلبمو بعد ها به خودش اختصاص داده بود.حتی برادرم با همه ی لطفی که همیشه در حقم داشته اثر روحی زیاده روی من نذاشته.برای خودم هم عجیبه که مهم ترین فرد دنیام پدرم بوده و هست.تنها بازیگری که حضورش خیلی کم تر از دیگرانه.

ادامه مطللب
نویسنده :
تاریخ : شنبه 29 آذر 1393 ساعت : 19:36

شعر و دل نوشته های شما
بازدید : 2259

شعر و دل نوشته های شما

فصل کشف واژها(شعر های شما عزیزان)و درد و دل ها

دو کار کوتاه از امید کیمیابیگی از اصفهان

1

خرده های دل شکسته ام را

از کفپوش کلبه تنهایی ان

دانه چین میکنم.

میترسم

مبادا تو بیای

خاری شود در زیر پایت

2

گرچه از شهر چشمانم

بی خبر کوچ کردی و رفتی

گر چه آسمان این شهر

بی تو

همیشه بارانی ست

اما اکنون

در جاده ی نفسم

عطر قدم های تو چاری ست

و تو هنوز

هر روز

هر شب

میهمان قلب منی

***

اگر شما هم اثری دارید برای ما بفرستید

هر چه دل تنگت میخواهد بگو

در ادامه مطلب بیشتر بخوانید

ادامه مطللب
نویسنده :
تاریخ : شنبه 29 آذر 1393 ساعت : 18:55

اس ام اس باران
بازدید : 2151

اس ام اس باران

اس ام اس باران

smskhoon

♥♥♥♥

مثل باران های بی اجازه ، وقت و بی وقت

در هوایم پراکنده ای و من بی هوا ناگهان خیسم از تو

♥♥♥♥

اس ام اس باران

smskhoon

♥♥♥♥

کاش باران بودم و غم پنجره را می شستم

و به هر کس که پس پنجره غمگین مانده

از سر عشق ندا میدادم

پاک کن پنجره از دلتنگی که هوا دلخواه است

گوش کن باران را که پیامی دارد

دست از غم بردار زندگی کوتاه است

باز کن پنجره را روز نو در راه است

♥♥♥♥

اس ام اس باران

smskhoon

♥♥♥♥

غصه میسوزد مرا ، باران ببار

کوچه میخواند تو را ، باران ببار

ابرها را دانه دانه جمع کن

بر زمین دامن گشا ، باران ببار

خاک اینجا تشنه ی دلتنگی است

آسمان را کن رها ، باران ببار

باغبان از کوچه باغان رفته است

ابر را جاری نما ، باران ببار

♥♥♥♥

اس ام اس باران

smskhoon

ادامه مطللب
نویسنده :
تاریخ : شنبه 29 آذر 1393 ساعت : 16:2

از دل تا قلم سری 2
بازدید : 2326

از دل تا قلم سری 2

«خاطره»

خاطره یعنی سکوتی غیر منتظره نیان خنده های بلند...

«زندگی»

از تلخی آن به شیرینی اش رسیدم.از فراز آن اوج گرفتیم.از لحظه های اندوهش

به شادی وصف ناپذیرش رسیدیم.

به راستی متضاد های این مججموعه در کنار هم ، زندگی

را چه زیبا و دلپذیر می کند

«بازی های کودکی»

تازه فهمیدم که بازی های کودکی چه حکمتی داشت!

زوو....

تمرین روز های نفس گیر زندگی!

الاکلنگ....

تمرین دیدن بالا و پایین زندگی!

سرسره....

تمرین سخت بالا رفتن و راحت پایین آمدن!

گل یا پوچ....

دقت در انتخاب بود!

ادامه مطللب
نویسنده :
تاریخ : شنبه 29 آذر 1393 ساعت : 15:59

اس ام اس احساسی از دل تا قلم
بازدید : 2505

اس ام اس احساسی از دل تا قلم

«لحظه های بارانی»

من عاطفه ام مولود زمان های بسته ی سنگ...

عصرهای یخ زده ی دل تنگ...من دلم باران میخواهد...

اجازه میدهی آقا تمام نرگسی ها را بردارم و پا به پای جمعه های شقایق،های های بگریم؟

من هق هق روزگارم که در غروب انتظارت می سوزم....

جان به فدایت چرا نمی آیی؟

اس ام اس خونsms khoon

اس ام اس خونsms khoon

«خدایا...»

خدایا من آن بید خشکم که در دام بادم،

کمکم کن نلرزم...من آن  سنگ سختم که در کام سیلم..

کمکم کن نلغزم...زمانی فتادم مرا خوار دیدند،تو دستم را گرفتی،

دوباره بیا و کمک کن نترسم...کمک کن نیفتم...

که راز دل را فقط با تو گفتم...فقط با تو هستم...

ادامه مطللب
نویسنده :
تاریخ : جمعه 28 آذر 1393 ساعت : 12:2

داستان غمگین عاشقانه خیلی ساده به دام افتادم
بازدید : 1751

داستان غمگین عاشقانه خیلی ساده به دام افتادم

 

پدر و مادرم سال ها حسرت بچه رو میکشیدن.اما خواست خدا بود که تا پانزده سال به آرزوشون نرسن.وقتی من به دنیا اومدم و بر خلاف چهار خواهر و برادرم،زنده موندم،خوشحالی مهمون دلشون شد.اما همزمان از آخر عاشقبت من میترسیدن چون بیش از اندازه زیبا بودم.

زیاد از خونه بیرون نمی بردنم چون از چشم و نظر واهمه داشتن.بزرگتر که شدم ،مشکلم پیچیده تر شد چون از دوازده سیزده سالگی همین جور خواستگار بود که می اومد.یکی دوتاشون که تهدید کردن منو میدزدن و ترسشون به یه وحشت کور تبدیل شد.

حتی دیگه نمیتونستم برم مدرسه.اونا تصمیم گرفته بودن هر چه زود تر منو شوهر بدن و اینجوری شد که در نوجوونی پیراهن سفید عروسی تنم کردن و بدون اینکه بدونم زندگی چه معنایی داره،رفتم تا با اون و مشکلاتش بجنگم.

زندگی ساده ای داشتم.دلم خوش بود به شادی های کوچکی که گاه پیش می اومد.اگه شوهرم میذاشت هفته ای دوبار به مادرم سر بزنم که دیگه خیلی خوشحال میشدم و خودمو خوشبخت می دیدم.اما این سعادت اونقدرا دووم نیاورد.وقتی بعد از پنج سال نتونستم بچه دار بشم.از چشم شوهرم و خونوادش افتادم.همه جا،حتی جلوی چشم خودم میگفتن که به مادرم رفتم.بعدش حتی تهمت زدن بچه ی واقعیشون نبوده ام و منو یواشکی از پرورشگاه آوردن و از این حرف ها...

ادامه مطللب
نویسنده :
تاریخ : پنج شنبه 27 آذر 1393 ساعت : 13:59

شعر اتفاق تازه عاشقانه و احساسی ناب
بازدید : 2890

شعر اتفاق تازه عاشقانه و احساسی ناب

من کجا بودم،کجا؟

تو کجا بودی،کجا؟

اتفاقی تازه بود

آشنایی بین ما

 

مثل یک آهوی ناز

دشت دل را میچری

آه داری نم نمک

این دلم را میبری

 

ادامه شعر در ادامه مطلب

ادامه مطللب
نویسنده :
تاریخ : چهار شنبه 26 آذر 1393 ساعت : 21:54
صفحات سایت
تعداد صفحات : 57
 کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید