اس ام اس خون

اس ام اس عاشقانه

عمیق ترین درد زندگی مردن نیست بلکه نداشتن کسی است که الفبای دوست داشتن را برایت تکرار کند نو از او رسم محبت را بیاموزی

اس ام اس عاشقانه ماندن

اگه دنبال خرابه میگردى تا غمت 
رو توش بریزى ؛ قلب من
خراب وجودته

اس ام اس عاشقانه ماندن

شادیهایم هدیه به تو،اندک بودنش راخرده مگیر،این تمام سهمم ازروزگاراست

کسی چه میداند که امروز چند بار فرو ریختم ، از دیدن کسی که تنها لباسش شبیه تو بود .

ساختن سازه های سنگی عجیب توسط یک جوان 30 ساله

مایکل گرب 30 ساله با دستان توانمندش برج های سنگی عجیب و خیره کننده ای می سازد

این جوان خلاق با روی هم گذاشتن سنگ های کنار رودخانه برج های زیبایی از سنگ ایجاد می کند

اس ام اس های محبت آمیز و عاشقانه

¤¤¤¤¤¤¤ اس ام اس های محبت آمیز و عاشقانه ¤¤¤¤¤¤¤

بی انتهاترین جاده دنیا

جاده محبت و معرفت است

و کمتر کسی قادر به پیمودن تمامی آن است

آهای شما که آخر جاده ای : سلام عرض شد عشقم

¤¤¤¤¤¤¤ اس ام اس های محبت آمیز و عاشقانه ¤¤¤¤¤¤¤

دم اونایی گرم که تو این قحطی محبت

قلبشون مثل نگاهشون بوی ناب محبت میده

¤¤¤¤¤¤¤ اس ام اس های محبت آمیز و عاشقانه ¤¤¤¤¤¤¤

تنها برای چشمان تو می نویسم عزیزم

تا بدانی محبت و عشق را در چشمان تو اموختم نازنینم

تنهایم مگزار که عاشقانه تو را دوستت دارم!

¤¤¤¤¤¤¤ اس ام اس های محبت آمیز و عاشقانه ¤¤¤¤¤¤¤

داستان کوتاه حضرت سلیمان و مورچه

روزی حضرت سلیمان (ع ) در کنار دریا نشسته بود ، نگاهش به مورچه ای افتاد که دانه گندمی را با خود به طرف دریا حمل می کرد

سلیمان (ع) همچنان به او نگاه می کرد که دید او نزدیک آب رسید

در همان لحظه قورباغه ای سرش را از آب دریا بیرون آورد و دهانش را گشود ، مورچه به داخل دهان او وارد شد ، و قورباغه به درون آب رفت

سلیمان مدتی در این مورد به فکر فرو رفت و شگفت زده فکر می کرد ، ناگاه دید آن قورباغه سرش را از آب بیرون آورد و دهانش را گشود

آن مورچه آز دهان او بیرون آمد، ولی دانه ی گندم را همراه خود نداشت

سلیمان (ع) آن مورچه را طلبید و داستان او را پرسید

استاتوس های تیکه دار و سنگین کوبنده

یاد داری که ز من خنده کنان پرسیدی

چه ره آورد سفر دارم از این راه دراز؟

چهره ام را بنگر تا بتو پاسخ گوید

اشگ شوقی که فرو خفته به چشمان نیاز

چه ره آورد سفر دارم ای مایه عمر؟

سینه ای سوخته در حسرت یک عشق محال

برای مشاهده متن کامل شعر شوق از فروغ فرخزاد به ادامه مطلب مراجعه نمایید

شعر قصه ای در شب از فروغ فرخزاد

چون نگهبانی که در کف مشعلی دارد

می خرامد شب میان شهر خواب آلود

خانه ها با روشنائی های رؤیایی

یک به یک درگیرودار بوسه بدرود

ناودان ها ناله ها سر داده در ظلمت

در خروش از ضربه های دلکش باران

می خزد بر سنگفرش کوچه های دور

نور محوی از پی فانوس شبگردان

دست زیبائی دری را می گشاید نرم

داستان کوتاه پند آموز ظرفیت انسان ها

در روزگاران قدیم مردی از دست روزگار سخت می نالید

پیش استادی رفت و برای رفع غم و رنج خود راهی خواست

استاد لیوان آب نمکی را به خورد او داد و از مزه اش پرسید؟

ترول های جالب انگیز و خنده دار

جدیدترین ترول های ارسالی بازدیدکنندگان ، که می توانید این ترول های جالب را در ادامه این پست مشاهده نمایید

ترول های جالب انگیز و خنده دار فوتبال لیونل مسی

استاتوس های خنده دار و جدید

 

استاتوس های خنده دار و جدید

sms khandedar

•

•

•

از محـبت خــارهــا

.

.

.

شاخ می شوند !

اون قدیم بود گل می شدن آدما عوض شدن !

مــــُــتــــِـِــــاَســـِـِــــفـــــانـــــه !

•

•

•

استاتوس های خنده دار و جدید

sms khandedar

•

•

•

ﻣﺮﺩﻡ ﺷﺐ ﺗﻮ ﺍﯾﻮﻭﻥ ﻭﯾﻼﺷﻮﻭﻥ ﻣﯿﺨﻮﺍﺑﻦ

همسرش هم ﺑﺮﺍﺵ ﮔﯿﺘﺎﺭ ﻣﯿﺰﻧﻪ ﺑﺨﻮﺍﺑﻪ

ﺍﻭﻧﻮﻗﺖ ﻣﻨﻢ ﺷﺒﺎ ﺯﯾﺮ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺍﺗﺎﻗﻢ ﯾﻪ ﻭﺍﻧﺘﻪ ﺍﺳﺘﺎﺭﺕ ﻣﯿﺰﻧﻪ

ﻻﻣﺼﺐ ﺭﻭﺷﻨﻢ ﻧﻤﯿﺸﻪ

•

•

•

استاتوس های خنده دار و جدید

sms khandedar

•

•

•

ﯾﻪ روز ﯾﻪ ﻣﻮﺭﭼﻪ ﯾﻪ ﺩﻭﻧﻪ ﺭﻭ ﺑﺴﺨﺘﯽ ﻣﯽ ﺑﺮﺩ ﺑﺎﻻ ﻫﯽ ﻣﯽ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﭘﺎﯾﯿﻦ

ﺷﻤﺮﺩﻡ 70 ﺑﺎﺭ ﺭﻓﺖ ﺑﺎﻻ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﭘﺎﯾﯿﻦ

ﺩﻓﻌﻪ 71 ﺩﯾﮕﻪ ﺣﻮﺻﻠﻢ ﺳﺮ ﺭﻓﺖ ﻟﻬﺶ ﮐﺮﺩﻡ ﺩﯾﮕﻪ !

خودتی !!!

•

•

•

استاتوس های خنده دار و جدید

sms khandedar