دل نوشته عاشقانه و زیبای او باز نمی گردد

دل نوشته عاشقانه و زیبای او باز نمی گردد
بازدید : 2859

دل نوشته زیبای او باز نمی گردد

دل نوشته,دل نوشته ها,دل نوشته های زیبا

میدانم ثمری ندارد این همه انتظار کشیدن و نشستن روی مبلی که تنهایی مرا همراه خود دارد …

شاید دیگر انتظار هم معنا ندارد !

از دیرباز گفته اند انتظار آن چیزی را بکش که می خواهد برسد !

نه آنکه دیگر نمی رسد … !

اصلاً انتظار کشیده شود برای چه ؟

آیا لیاقت این همه صبر و انتظار را دارم ؟

مدام انتظار …

قهوه ای را می یابم که کنار آن گلدان تزیینی خود نمایی می کند.

رقص گلدان در کنار فنجان قهوه !

اشعار زیبا و عاشقانه تک بیتی
بازدید : 2868

اشعار زیبا و عاشقانه تک بیتی

جملات عاشقانه

جملات عاشقانه

اشعار زیبا و عاشقانه تک بیتی

sms sher in bisms

من چو با قامت رخسار تو باشم شادم

فارغ از سیر گل ویاسمن وشمشادم

اشعار زیبا و عاشقانه تک بیتی

sms sher in bisms

عاشق نشدی محنت هجران نکشیدی

کس پیش تو غمنامه هجران چه گشاید؟

صبوحی جغتایی

اشعار زیبا و عاشقانه تک بیتی

sms sher in bisms

غیر شرح نامرادی، معنی دیگر نداشت

درس هر فصلی که خواندیم از کتاب زندگی

قصاب کاشانی

اشعار زیبا و عاشقانه تک بیتی

sms sher in bisms

دل نوشته زیبا و غمگین نمی خواهمت(عاشقانه)
بازدید : 2515

دل نوشته زیبا و غمگین نمی خواهمت

دل نوشته

درها را ببند

به باد بگو دیگر نخواند آواز خاموشش را

به باران بگو طراوتش را نمی خواهم

از پنجره دیگر مرا نگاه مکن

مرا به سوی ابرها مبر

مرا به اوج مبر

من همین جا می مانم

تو را نخواهم و نخوانم

هرچه هستی باش

....ادامه طلب رو بخون......

ادامه مطللب
نویسنده :
دسته : , ,
تاریخ : جمعه 21 شهريور 1393 ساعت : 13:48

داستان کوتاه و آموزنده زیبایی(عاشقانه)
بازدید : 2068

داستان کوتاه و آموزنده زیبایی

یکی از دوستانم با یک زن بازیگر معروف که فوق‌العاده زیبا است ازدواج کرد

اما درست زمانی که همه به خوشبختی این زن و شوهر غبطه می‌خوردند، آنها از هم جدا شدند

داستان کوتاه و آموزنده زیبایی

آرامبقیش تو  ادامه مطلب

دل نوشته نمی دانم های من(متن عاشقانه و زیبا)
بازدید : 2769

دل نوشته نمی دانم های من

دل نوشته

نمی دانم آخر تکلیف این سکوت چه می شود؟

نمی دانم غبار این تنهایی چرا بر دل من نشسته است؟

نمی دانم من چرا اینم؟

چرا آن نیستم؟!

نگاه می کنم به اطرافم …

چرا نمی دانم های من یک جا جمع شده است؟!

چرا باید بگویم که نمی دانم؟

کاش می شد که بدانم …

در ادامه مطلب بخوانید

داستان عاشقانه نجوای دل
بازدید : 8469


داستان عاشقانه نجوای دل 

باران خوبی باریده بود و مردم دهکده‌ی شیوانا به شکرانه نعمت باران و حاصلخیزی مزارع، عصر یک روز آفتابی در دشت مقابل مدرسه شیوانا جمع شدند و به شادی پرداختند. تعدادی از شاگردان مدرسهشیوانا هم در کنار او به مردم پراکنده در دشت خیره شده بودند.
در گوشه‌ای دو زوج جوان کنار درختی نشسته بودند و آهسته با یکدیگر صحبت می‌کردند؛ آنقدر آهسته که فقط خودشان دو تا صدای هم را می‌شنیدند. در گوشه‌ای دیگر دو زوج پیر روبه‌روی هم نشسته بودند و در سکوت به هم خیره شده و مشغول نوشیدن چای بودند. در دوردست نیز زن و شوهری میانسال با صدای بلند با یکدیگر گفت‌وگو می‌کردند و حتی بعضی اوقات صدایشان آنقدر بلند و لحن صحبتشان به حدی ناپسند بود که موجب آزار اطرافیان می‌شد.

ادامه دارد در ادامه مطلب

ادامه مطللب
نویسنده :
تاریخ : جمعه 7 شهريور 1388 ساعت : 21:32

داستان کوتاه عشق و نفرت
بازدید : 3724

 

 

گریهداستان کوتاه عشق و نفرتگریه

اس ام اس

 

زن و شوهر جوانی که تازه ازدواج کرده بودند برای تبرک و گرفتن نصیحتی از پیر دانا نزد او رفتند.

پیرمرد دانا به حرمت زوج جوان از جا برخاست

و آنها را کنار خود نشاند او از مرد پرسید: تو چقدر همسرت را دوست داری ؟

مرد جوان لبخندی زد و گفت: تا سرحد مرگ او را می پرستم! و تا ابد هم چنین خواهم بود!

و از همسرش نیز پرسید: تو چطور! به همسرت تا چه اندازه علاقه داری ؟

زن شرمناک تبسمی کرد و گفت: من هم مانند او تا سرحد مرگ دوستش دارم

و تا زمان مرگ از او جدا نخواهم شد و هرگز از این احساسم نسبت به او کاسته نخواهد شد.

پیر عاقل تبسمی کرد و گفت: بدانید که در طول زندگی زناشویی شما لحظاتی رخ می دهند که

از یکدیگر تا سرحد مرگ متنفر خواهید شد و اصلا هیچ نشانه ای از علاقه الآنتان در دل خود پیدا نخواهید کرد

در آن لحظات حتی حاضرنخواهید بود که یک لحظه چهره همدیگر را ببینید.

اما در آن لحظات عجله نکنید و بگذارید ابرهای ناپایدار نفرت از آسمان عشق شما پراکنده شوند

و دوباره خورشید محبت بر کانون گرمتان پرتوافکنی کند

در این ایام اصلا به فکر جدایی نیافتید و بدانید که

“تاسرحد مرگ متنفر بودن” تاوانی است که برای “تا سرحد مرگ دوست داشتن” می پردازید.

عشق و نفرت دو انتهای آونگ زندگی هستند که اگر زیاد به کرانه ها بچسبید

این هردو احساس را در زندگی تجربه خواهید کرد

سعی کنید همیشه حالت تعادل را حفظ کنید و تا لحظه مرگ لحظه ای از هم جدا نشوید

صفحات سایت
تعداد صفحات : 57
 کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید